Web Analytics Made Easy - Statcounter

آفتاب‌‌نیوز :

رسیدگی به این پرونده از مرداد امسال با کشف جسد زن جوانی در حاشیه بلوار میرداماد آغاز شد.

پس از آن مأموران کلانتری ۱۰۳ گاندی به محل اعزام شدند و با بررسی‌های اولیه مشخص شد که مقتول جراحت‌های متعددی روی بدنش دارد که جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و کارشناسان این مرکز پس از معاینه‌های لازم در گزارش اعلام کردند زن جوان بر اثر خفگی جان باخته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در ادامه پلیس با بررسی دوربین‌های مداربسته محل کشف جسد دریافت روز حادثه مردی از خودروی پژو 206 پیاده شده و جسد را از داخل خودرو به کنار خیابان انداخته و رفته است. مأموران با استعلام پلاک خودرو دریافتند خودرو متعلق به زنی 40 ساله به نام سحر است.

بررسی دقیق‌تر مأموران نشان می‌داد که سحر از چهار روز قبل به خانه مراجعه نکرده اما خانواده او از طریق پلیس پیگیر ناپدید شدن وی نشده‌اند. این موضوع سبب شد تا مأموران به خانواده مقتول ظنین شوند.

با این حال وقتی مادر سحر برای شناسایی هویت جسد به پزشکی قانونی رفت به پلیس گفت جسد متعلق به دخترش سحر است.با افشای هویت مقتول مأموران برادر وی را که استاد دانشگاه بود به اداره آگاهی احضار کردند.

وی در توضیح ماجرا گفت: خواهرم تنها زندگی می‌کرد. چند روز پیش از این حادثه سگش را برای هواخوری به پارک برده بود اما سارقی قصد داشته سگ او را سرقت کند که با مقاومت سحر روبه‌رو شده و او را مورد ضرب و شتم قرار داده بود.

ما سحر را به بیمارستان بردیم و بعد از چند روز که به بهبودی نسبی رسید مرخص شد، اما دیگر خبری از او نداشتیم.

قتل خواهر با صحنه‌سازی
در حالی که مأموران به سرنخ مستندی دست پیدا نکرده بودند این بار به سراغ دوربین‌های مداربسته محل سکونت مقتول رفتند و پس از بررسی موشکافانه به سرنخی رسیدند که راز یک جنایت خانوادگی را فاش کرد.
دوربین‌ها نشان می‌داد که زنی با خودروی 206 از خانه خارج شده اما وقتی مأموران فیلم دوربین ضبط شده را چندبار بازبینی کردند پی بردند که آن زن مقتول نبوده بلکه برادرش بوده که با پوشش زنانه و ماسکی بر صورت سوار خودروی خواهرش شده تا با صحنه‌سازی نشان دهد که راننده خودرو سحر بوده است.

با روشن شدن این موضوع و مستندات به دست آمده مرد جوان به ناچار به قتل خواهرش اعتراف کرد و پرونده برای رسیدگی به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه مادر مقتول به‌عنوان تنها ولی دم پرونده از قصاص پسرش اعلام گذشت کرد. سپس متهم که با قرار وثیقه آزاد بود به جایگاه رفت و گفت: خواهرم چند سالی در یک خانه مجردی زندگی می‌کرد.

من و خانواده‌ام موافق رفتارها و سبک زندگی او نبودیم و بارها به او تذکر داده بودیم اما او توجهی به حرف‌های ما نداشت و به کارهایش ادامه می‌داد. تا اینکه یک ماه پیش از قتل شخصی ناشناس با ارسال چند فیلم و عکس خصوصی از خواهرم ما را تهدید کرد که اگر مبلغی را که می‌خواهد برایش واریز نکنیم فیلم و عکس‌های خواهرم را درفضای مجازی منتشر می‌کند.این موضوع به شدت زندگی ما را به هم ریخت دیگر تحمل رفتارها و کارهای سحر را نداشتم.

تا اینکه شب حادثه به خانه‌اش رفتم قصد داشت به میهمانی برود که من مخالفت کردم و با هم درگیر شدیم بعد با حوله‌ای خفه‌اش کردم.

می‌دانستم که ممکن است شناسایی شوم به همین خاطر لباس‌های سحر را پوشیدم و جسدش را در صندوق عقب خودرواش گذاشتم و از خانه خارج شدم کمی که فاصله گرفتم لباس‌های زنانه را عوض کردم و جنازه را در کنار بلوار میرداماد بیرون انداختم و رفتم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به رضایت مادر مقتول، متهم را از جنبه عمومی جرم و طبق ماده 612 قانون مجازات اسلامی به سه سال حبس محکوم کردند.

منبع: روزنامه ایران

منبع: آفتاب

کلیدواژه: قصاص قتل قتل خانوادگی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۹۴۶۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

خانه موزه‌ای در تهران که نماد عقل و عشق است

عصا، عبا، سجاده و کتابخانه کنار هم هستند سجاده بعد از 45 سال همچنان باز است و منتظر است روزی استاد برگردد تا عاشقانه‌ترین نمازها را تجربه کند. کتابخانه استاد همچنان پر از کتاب است. چه ترکیب قشنگی از عقل و عشق، کتاب و تفکر، تهجد و عشق.

به گزارش ایسنا، در حیاط خانه مرسدس بنز  ۲۳۰S  سبز رنگ مدل ۱۹۶۶ شهید مطهری در سایه کاج بلند خیابان  شهید کلاهدوز پشت دیوار آجری به خواب عمیق فرو رفته است. این ماشین از ادریبهشت 1358 دیگر روشن نشده است. شاید باور نکنید ماشین‌ها و همه اشیا می‌توانند مانند همه انسان‌ها داستانی داشته باشند که شاید قلمی بخواهد روایتشان کند. یک ماشین می‌توانند در دل حوادث تاریخی نقش آفرینی کند و همان مدل ماشین می‌تواند آروزهای یک خانواده را به دره ببرد. ماشین بنزی که در حیاط خیابان شریعتی، خیابان کلاهدوز (دولت)، نبش کوچه صدرا به خواب طولانی رفته است ماشین بنزی است که در زمره نخستین تولیدات S  کلاس مرسدس ‌است. آن شهید این خودرو را هفت سال قبل از شهادتش در تاریخ ۲/۳/۱۳۵۱ از شخصی به نام آقای ابراهیم زین العابدینی ساکن یوسف آباد تهران خریداری کرده است. 

البته از این ماشین روایت جالب و درس آموزی هم وجود دارد که نشان دهنده سبک زندگی استاد است. نخستین روایت برمی‌گردد به آستانه پیروزی انقلاب در سال 1357 که شهید مطهری برای سخنرانی قصد داشت به دانشگاه تهران برود این ماشین، همان ماشینی است در خاطرات شهید مطهری آمده است و به نوعی نشان دهنده سبک زندگی استاد است. آن‌روزها برعکس امروز، دانشجویان به  ساده زیستی افراطی تمایل داشتند و حسایست آنان نسبت به روحانیون بیشتر از دیگران بود.

علامه مطهری به همراه علی مطهری و عی لاریجانی با ماشین بنز استاد، ایشان را به دانشگاه صنعتی شریف بردند. این در حالی بود برخی اعتراض‌ها نسبت به اینکه چرا استاد مطهری ماشین بنز دارد شنیده می‌شد. دم در دانشگاه که رسیدند، یکی از افراد همراه، به ایشان پیشنهاد کرده بودند که از ماشین پیاده شوند و بقیه راه را پیاده بروند. تا یک موقع ماشین ایشان را نبینند که جوّی علیه ایشان درست شود. علامه با این پیشنهاد مخالفت کردند بلکه خواستند با ماشین تا جلوی در سالن بروند. تا تظاهر به ریا نشود و همانگونه  هست جلوه کند.

همانطور که روایت ماشین از ذهنم گذشت ماشین را رها می‌کنم تا خواب دیرین 45 ساله‌اش آشفته نشود. از سنگ‌فرش حیاط وارد خانه‌ای می‌شوم که در سکوت بهاری آفتاب نیمروزی خاطراتش را مرور می‌کند.

این خانه روزگاری محل رفت و آمد چهره‌های نام آشنایی بودند که در اوراق تاریخ نام بلندی دارند. بزرگانی مانند رهبر معظم انقلاب، آیت‌الله طالقانی، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، دکتر علی شریعتی و بسیاری از روحانیون و شخصیت‌های دیگر.

خانه در دو طبقه بنا شده است که در طبقه اول دست‌نوشته‌ها و وسایل شخصی شهید مطهری و در طبقه دوم کتاب‌های آن شهید به نمایش درآمده است.  طبقه پایین شامل یک حال و پذیرایی بزرگ است که پس از بازسازی حالت نگارخانه گرفته است. نشان از خانه روحانی ندارد. اما برای اینکه زندگی استاد با تصاویر و وسایل به تصویر کشیده شود چاره‌ای به بازسازی نبود. عکس‌هایی که از استاد در خانه و موزه نصب شده است بیش از دیگر عکس‌های استاد، عکس علامه طباطبایی و حضرت امام چشم‌نوازی می‌کند.

به گفته علی مطهری بسیاری از کتاب شهید مطهری در طبقه دوم نوشته شده است. کتاب‌های «نظام حقوق زن در اسلام»، «مساله حجاب»، «علل گرایش به مادی‌گری» و «امدادهای غیبی در زندگی بشر» جزو این آثار است. طبقه دوم شامل راهرویی است که به دو اتاق منحصر می‌شود اتاق مطالعه پنجره بزرگ رو به خیابان و پشت به خیابان دارد. نور به راحتی به خانه روشنی می‌بخشد. در گوشه اتاق تخت با روکش قدیمی می‌توان دید که بازدیدکنندگان را یاد خانه هر پدربزرگ و مادربزرگ می‌اندازد. عصا، عبا، سجاده و کتابخانه کنار هم هستند سجاده بعد از 45 سال همچنان باز است و منتظر است روزی استاد برگردد تا عاشقانه‌ترین نمازها را تجربه کند. کتابخانه استاد همچنان پر از کتاب است. از تفسیر کبیر قرآن گرفته تا مجموعه رسایل فلسفی ملاصدرا. چه ترکیب قشنگی از عقل و عشق، کتاب و تفکر، تهجد و عشق. خدایا به ینگونه معرفت‌ها برکت عطا کن. استاد جمع عقل و عشق بود. این عشق زمین و الهی نداشت و به صورت توامان بود. یادی از گفت‌گوی که همسر استاد با یکی از خبرنگاران کرده است می افتم که در این گفت‌وگو گفته است. به من همیشه احترام می گذاشتند.یادم می آید یکبار به اصفهان رفته بودم وقتی برگشتم نیمه‌های شب بود. ایشان بیدار مانده بود تا از من استقبال کند. میوه و چای آماده کرده بود و ناراحت بود که چرا بچه‌ها بیدار نمانده اند تا از مادرشان استقبال کنند. بسیار مهربان بودند و احترام می گذاشتند. در مدت 26 سالی که با ایشان زندگی کردم همیشه با یک حالت تواضع و آرامش با من رفتار می کردند. یادم نمی‌آید که از ایشان هیچ گاه رنجی دیده باشم. بسیار با گذشت و مهربان بودند و به راحتی من و بچه‌ها اهمیت می دادند..

با خود می‌پرسم مگر مرد خدا می‌تواند چیزی غیر از این باشد نگفته‌اند مردان خدا شیران روز و پارسیان شب‌اند. یکی از دوستان شهید مطهری درباره ایشان می‌گوید: از ویژگی‌های آن مرحوم، تقید و علاقه فراوان ایشان بود به ذکر و دعا و بیداری شب. به یاد دارم که در همان اوایل آشنایی ما با یکدیگر، او به نماز شب مقید بود و مرا نیز بدان امر می کرد و من به بهانه اینکه آب حوض مدرسه شور و کثیف و برای چشمانم مضرّ است از آن شانه خالی می‌کردم، تا اینکه شبی در خواب دیدم که در خواب هستم و مردی مرا بیدار کرد و گفت: من «عثمان بن حنیف» نماینده حضرت امیرالمؤمین علی علیه السلام می باشم، آن حضرت به تو دستور داده اند به پاخیز و نماز شب به پادار و این نامه را نیز آن حضرت برای تو فرستاده اند.

در آن نامه با آن حجم کوچکی که داشت با خط سبز روشن نوشته شده بود: «هذه برائة لک من النّار»؛ این برای تو وسیله رهایی از آتش دوزخ است. من در عالم خواب با توجه به فاصله زمانی دوران حضرت علی علیه السلام با زمان ما، متحیر نشسته بودم که در همان حالت تحیر، مرحوم آیت اللّه مطهری مرا از خواب بیدار کرد و در حالی که ظرف آبی در دست داشت گفت: این آب را از رودخانه تهیه کرده ام، برخیز و نماز شب بخوان و بهانه مجوی.

ایوان دلگشا خانه دلبری می‌کند و مشرف به حیاط و درخت کاج است که پرندگان گوناگون را میزبانی می‌کند و شاید پس از اندیشه‌ای طولانی و فلسفی ویا غم روزگار خوردن در ایوان مشرف به درخت کاج گیر و سنگفرش و هوای تازه نعمتی باشد.

اما این مرد عشق و عقل در شامگاه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ و پس از خروج از خانۀ دکتر یدالله سحابی، توسط محمد علی بصیری عضو گروه فرقان از فاصله حدود دو متری با سلاح رولور به شهادت رسید. تا مصداق این آیه سوره آل عمران شود که خداوند درباره شهدا می‌فرماید؟ وَلاَتَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَ َتَا بَلْ أَحْیَآءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون ای پیامبر! هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • یک کشته و ۶ مصدوم در تصادف زنجیره‌ای محور بوکان - میاندوآب
  • جوان اهل گرمی از چوبه دار در تهران نجات یافت
  • یک کشته و ۲ مصدوم در سانحه رانندگی در قزوین 
  • نجات جوان اهل گرمی اردبیل از چوبه دار
  • نجات جوان اهل گرمی از چوبه دار در تهران
  • ریزش بزرگراهی در چین ۱۹ کشته و ده‌ها زخمی برجای گذاشت
  • دخترم عکس‌های شرم‌آوری از خود در فضای مجازی گذاشت و آبرویم را بُرد / دیگر نمی‌‌توانم او را تحمل کنم!
  • خانه موزه‌ای در تهران که نماد عقل و عشق است
  • ویرانی خانه ها بر اثر طوفان و گردباد کانزاس آمریکا
  • سوال و جواب‌ کوتاه از محسن هاشمی درباره خواهرش! | فیلم